جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۵
کارگردان تئاتر: سینما از ظرفیت معنوی مادر غافل مانده است

حوزه / یک استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر گفت: پرداخت درست به حضرت زهرا (س) نیازمند مطالعه تاریخ، آموزه‌های کلامی و منابع آیینی است و فراهم کردن این بستر علمی به هنرمندان اجازه می‌دهد بدون خدشه به حرمت، شخصیت ایشان را در نمایش بازآفرینی کنند.

کاظم نظری، استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر، در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه با اشاره به تاریخ ادبیات نمایشی اظهار کرد: وقتی به آثار ادبی و نمایشی مراجعه می‌کنیم، درمی‌یابیم که مادر نه‌تنها عنصر عاطفی داستان، بلکه موتور محرک شکل‌گیری هویت بسیاری از قهرمانان است. در آثار کلاسیک جهان مانند «آنتیگونه» سوفوکل، مادر یا مادرخوانده نقش مرجع تربیتی را ایفا می‌کند و در مسیر حرکت قهرمان، او را در انتخاب میان راه درست و نادرست هدایت می‌کند. این الگو بعدها در آثار ایپسن و نمایشنامه‌های رئالیستی نیز تکرار شده و مادر به‌عنوان آگاه‌ترین فرد نسبت به حقیقت زندگی فرزند، جریان درام را به سمت فهم و اصلاح سوق داده است. این رویکرد نشان می‌دهد که مادر در نمایش همواره نقطه آغاز حکمت، اخلاق و تصمیم‌گیری است.

وی درباره بومی‌بودن این تصویر در فرهنگ ایرانی بیان کرد: در ایران این پویایی مادری بسیار پررنگ‌تر است، زیرا خانواده ایرانی پیوند عاطفی و رفتاری خود را بر محور مادر شکل می‌دهد. مادر در خانه حضوری دائمی دارد، رفتار فرزند را از نزدیک می‌بیند، در تربیت او مشارکت می‌کند و نخستین الگوی گفتار و کردار فرزند است. همین نقش فعال وارد ادبیات نمایشی شده و باعث شده نویسندگان ایرانی، مادر را نه یک عنصر حاشیه‌ای، بلکه شخصیتی هدایتگر تصویر کنند. در بسیاری از روایت‌های ایرانی وقتی می‌خواهند شخصیت قهرمان را معرفی کنند، جامعه می‌پرسد «مادرش که بود؟» زیرا هویت فرد با مادر تعریف می‌شود و این امر ریشه در سنت‌های فرهنگی دارد.

این استاد دانشگاه با اشاره به پشتوانه دینی این موضوع افزود: در سنت اسلامی نیز مادر سرچشمه نور و هدایت معرفی شده است. توصیه حضرت امیر(ع) درباره اینکه «از دامان مادر مرد به معراج می‌رود» تنها جمله‌ای نمادین نیست، بلکه بیان حقیقتی تربیتی است. همین نگاه معنوی در نمایش ایرانی تجلی یافته و مادر را از یک کاراکتر منفعل به شخصیتی اثرگذار و محوری تبدیل کرده است. در نمایش‌های آیینی، مادر گاه نقش چراغ راه و گاه نقش «مربی روح» را دارد؛ شخصیتی که تنها محافظ فرزند نیست، بلکه آینده او را شکل می‌دهد.

نظری در پاسخ به پرسشی درباره کم‌رنگ شدن نقش مادر در سینما نسبت به نمایش گفت: سینمای ایران در مقایسه با ظرفیت غنی فرهنگ ایرانی کمتر به مقام مادر پرداخته است. بخش مهمی از این مسئله ناشی از تمرکز سینما بر موضوعات روزمره و روابط متعارف انسانی است، که باعث شده روایت‌های معنوی، تربیتی و اسطوره‌ای کمتر فرصت بروز پیدا کنند. در بسیاری از فیلم‌ها، مادر تنها نقش احساسی دارد و در پیشبرد قصه حضور محدودی پیدا می‌کند؛ در حالی که این تقلیل حاصل فشار اجتماعی و گاهی رویکرد تجاری سینماست.

این کارگردان تئاتر نمونه موفقی مانند فیلم «مادر» علی حاتمی را یادآور شد و گفت: آن فیلم نشان داد اگر کارگردان دارای نگاه ریشه‌دار باشد، می‌تواند مادر را به شخصیتی محوری، قدسی و اثرگذار تبدیل کند. تماشاگر ایرانی با چنین تصویر معنوی ارتباط عمیق دارد و اگر فیلم‌نامه از این ظرفیت بهره ببرد، اثر ماندگار می‌شود.

نظری ضعف پژوهش در سینما را یکی از دلایل ارائه تصویر سطحی از مادر دانست و گفت: نمایشنامه‌نویسان برخلاف بسیاری از فیلم‌نامه‌نویسان با تاریخ نمایش، اسطوره‌ها و مفاهیم آیینی آشنایی بیشتری دارند و این شناخت سبب می‌شود مادر در نمایش شخصیت عمیقی باشد. اما در سینما کمبود این پشتوانه مطالعاتی و نبود مشورت با متخصصان دینی و فرهنگی، موجب شده تصویر مادر در فیلم‌ها سطحی‌تر ارائه شود. اگر سینما به سراغ مطالعات عمیق برود، می‌توان مادر را به جایگاه حقیقی‌اش بازگرداند.

وی در ادامه درباره دشواری‌های پرداخت نمایشی به شخصیت حضرت زهرا(س) بیان کرد: نخستین دشواری، جامعیت و عمق وجودی آن حضرت است. هنرمند برای ارائه تصویری دقیق از چنین شخصیتی باید به آموزه‌های فلسفی و کلامی اسلام مسلط باشد، تاریخ صدر اسلام را بشناسد و به ظرایف معنوی و سلوکی ایشان آگاهی داشته باشد. این حجم از شناخت باعث می‌شود هر نویسنده‌ای نتواند به راحتی وارد این حوزه شود و همین سبب شده شخصیت حضرت زهرا (س) دست‌نیافتنی به نظر برسد. محدودیت‌های فقهی و نگرانی هنرمندان از برداشت‌های نادرست نیز مانع ورود آنان به این عرصه شده است. اگر سازوکاری دقیق و علمی میان هنرمندان و عالمان دینی ایجاد شود، خطوط کلی و شیوه صحیح بازنمایی شخصیت‌های مقدس مشخص خواهد شد و امکان خلق آثار فاخر فراهم می‌شود.

نظری ادامه داد: شخصیت حضرت زهرا (س) تنها در یک ساحت خلاصه نمی‌شود، بلکه مجموعه‌ای از نقش‌های مادرانه، اجتماعی، ایمانی و اخلاقی را شامل می‌شود. هنرمند می‌تواند بدون بازنمایی مستقیم چهره یا زندگی آن حضرت، شخصیت‌هایی خلق کند که از نورانیت و هدایتگری ایشان الهام گرفته باشند. ورود عالمانه و تدریجی به این حوزه می‌تواند زمینه ساخت آثار عمیق را فراهم کند.

این کارگردان تئاتر درباره تغییر جایگاه مادر در آثار معاصر گفت: تغییرات اجتماعی امری ناگزیر است و هنر نیز باید آینه زمانه باشد؛ اما در بسیاری از آثار معاصر، تصویر مادر به دلیل شتاب‌زدگی فکری، کمبود مطالعه و گرایش به تولید آثار صرفاً سرگرم‌کننده، دچار تقلیل شده است. وقتی مادر از جایگاه الهام‌بخش خود فاصله می‌گیرد، در واقع بخشی از حافظه قدسی جامعه کمرنگ می‌شود. همراهی هنر با تحولات اجتماعی نباید به معنای حذف ارزش‌های بنیادین باشد، زیرا مادر در فرهنگ ایرانی و اسلامی همواره مرکز محبت، تربیت و هدایت بوده است و این جایگاه ریشه در باورهای دینی دارد.

نظری افزود: هنرمندان باید میان ارزش‌های ماندگار و تحولات زمانه تعادل برقرار کنند. هنر باید علاوه بر بازتاب واقعیت، الگو نیز ارائه کند و اگر الگوی مادر متعالی حذف شود، هنر بخش مهمی از ظرفیت تربیتی خود را از دست می‌دهد. به باور او، قداست مادر یک اصل هویتی است که باید از آن محافظت شود.

وی درباره ظرفیت‌های دراماتیک شخصیت مادر که در آثار امروز مغفول مانده است گفت: بخش بزرگی از ظرفیت مادر به عناصر اخلاقی، تربیتی و روحانی او بازمی‌گردد؛ عناصری که کمتر مورد توجه هستند. مادر در سنت‌های نمایشی مانند تعزیه و نقالی حامل حافظه جمعی بوده و این ظرفیت نیز در آثار معاصر کمتر به کار گرفته شده است. اگر نمایشنامه‌نویسان این ظرفیت‌ها را دوباره فعال کنند، درام ایرانی عمق بیشتری به دست خواهد آورد.

نظری درباره پررنگ‌شدن بحران‌های خانوادگی در نمایش‌های جدید توضیح داد: نمایش بحران بخشی از هنر معاصر است، اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که بحران به ماهیت مادر تبدیل می‌شود و مادر به‌عنوان قربانی مشکلات معرفی می‌شود. در سنت نمایشی ما بحران فرصتی برای بروز حکمت مادر بوده است و اگر هنرمند تنها بحران را نشان دهد و لحظه هدایت را حذف کند، تصویر مادر ناقص می‌شود. هنر باید چالش‌ها را نمایش دهد، اما مادر را به عنصر فعال روایت و عامل رهایی تبدیل کند تا قداست وی حفظ شود.

نظری در پاسخ به پرسش پایانی درباره توازن میان احترام دینی و آزادی هنری در بازنمایی شخصیت‌های مقدس گفت: بزرگ‌ترین چالش هنرمند ترس از نزدیک شدن به شخصیت‌های قدسی است، زیرا جامعه نسبت به این حوزه حساس است و هنرمند نگران است مبادا حرمت‌ها خدشه‌دار شود. نمایش تنها بازآفرینی چهره ظاهری شخصیت‌های مقدس نیست، بلکه بازنمایی پیام، معنا و کردار آنان است و هنرمند می‌تواند با تکیه بر منابع تاریخی و اخلاقی اثری خلاقانه و درعین‌حال متعهد خلق کند. نظری تأکید کرد اگر میان هنرمندان و نهادهای دینی اعتماد و گفت‌وگوی مشترک ایجاد شود، راه برای تولید آثار فاخر درباره حضرت زهرا(س) و دیگر چهره‌های مقدس هموار خواهد شد؛ آثاری که افزون بر ارزش هنری، می‌توانند نقش مهمی در تربیت نسل جدید داشته باشند.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha